علی اصغر جعفری ولنی؛ دنیا اسدی فخر نژاد
دوره 21، شماره 2 ، اسفند 1402، ، صفحه 15-36
چکیده
از سویی شیخ اشراق با پذیرش وجود قوای گوناگون برای نفس، و اینکه خیال را به عنوان قوهای از قوای نفس می داند، دیدگاهی همسو با نظر ابنسینا پیدا کرده است. ابنسینا، تمامی قوای مربوط به نفس، غیر از قـوه ...
بیشتر
از سویی شیخ اشراق با پذیرش وجود قوای گوناگون برای نفس، و اینکه خیال را به عنوان قوهای از قوای نفس می داند، دیدگاهی همسو با نظر ابنسینا پیدا کرده است. ابنسینا، تمامی قوای مربوط به نفس، غیر از قـوه عـاقله را مادی میانگارند. لذا طبق مبنای ابنسینا، خیال علاوه بر اینکه خود دارای ماهیتی مادی است، منطبع در محل مادی نیز است. قوه خیال بر اساس عملکرد «ترکیب و تفصیل»، صورتها و معانی لازم را برای عقل در جهت تحقق ادراک عقلی مهیا می سازد. از سوی دیگر شیخ اشراق با انکار قوه خیال و متخیله به معنای مورد نظر ابنسینا، صورتهای خیالی را صور معلق دانسته که در محل و مکان منطبع نیستند؛ و اگرچه این صورتها بعضاً در مظاهری ظهور می یابند، اما این مظاهر نباید محل و مکان آن صور پنداشته شود. یعنی سهروردی ادراک خیالی را مانند همه ادراکات به علم حضوری نفس تحویل می کند. درواقع سهروردى با وجود تبعیت از ابنسینا در جسمانی بودن خیال، صورتهای خیالى را مجرد، باقى و موجود در مثـال اکبـر (خیال منفصل) مىداند. هرچند قوه متخیلـه را مادى قلمداد می کند و میان مـدرک و مدرک قائل به سنخیت نبوده و معتقد است که نفس به مشاهده صورتهای خیالى در مثال می پردازد. ازاینرو به نظر میرسد سهروردی، گرچه دیدگاهی همسو با نظر ابنسینا پیدا کرده، اما در عین حال از چند جهت دیگر در بحث خیال از ابنسینا فاصله گرفته است. نگارنده در فرایند پژوهش به این نتیجه رسیده است که شالوده سخن سهروردی در قالب ملاحظات انتقادی او در این بحث، ریشه در سخنان ابنسینا دارد؛ چراکه خود شیخ، هرچند نه به نحو تفصیلی و سازمانیافته، بلکه به نحو اجمالی، در برخی آثار خویش مانند کتاب المباحثات و طبیعیات شفاء به مجرد بودن خیال به عنوان مبنای انتقادات توجه داشته است.